مصائب غروب روز عاشورا
در معرض گرما به تماشا بدنش را حتی ز تنش برد کسی پیرهـنش را بر نِی سر او جالس و بر تیرهٔ صحرا کردند رها، از سرِ تحـقـیر تنش را بر باد رود کون و مکان آه اگر که از بـاد بگـیـرنـد سـراغ کـفـنـش را جا دارد اگر از نگهـش سیـل ببارد آن دیده که کردند پُر از خون دهنش را گودال مجالِ سخن از شاه گرفت و خنجر ز جفا ذبح نموده سخـنش را ای وای اگر مـادر آن کـشته ببـیـنـد در لُجهٔ خون حالت پرپر زدنش را |